امروز : سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۳
سرویس : اجتماعی زمان :   ۱۳۹۹/۱/۵ - ۱۲:۴۱ شناسه خبر : ۵۵۰۳

رحم کنید تا رحم کنم در اضطراب و تضرع پلک های پدر به هم نزدیک می شود، در خواب و بیداری گوئی به او الهام شده و ندائی به او می گوید ای بنده من .........

 

وارش نیوز/  "ارحمو من فی الارض یرحمکم من فی السماء ؟"

در راهرو بیمارستان سکوتی شبانه حاکم است، پدر و مادری نگران روی نیمکت راهرو نشسته قطره های اشک بر گونه هاشان غلطان و نگاههاشان به درب اطاقی دوخته است .

کودکی در آتش تب می سوزدکه پزشکان از درمان او اظهار عجز کردند، پزشک از اطاق بیرون می آید، پدر و مادر از جا بر خاسته، توان هیچ صحبت نداشته و فقط به علامت سوال سر تکان می دهند.

پزشک با دیدن پدر و مادر کودک سری به علامت نا امیدی تکان می دهد و در حالی که ماسک از روی صورت کنار می گذارد در حین حرکت و خروج از راهرو می گوید؛ فقط دعا کنید، فقط دعا، فقط معجزه می تونه بچه شما رو نجات بده .

پدر و مادر رو به آسمان کرده بی حال و بی رمق روی نیمکت می نشینند؛ مادر از داخل کیف مشکی مسافرتی کنار صندلی مفاتیح را بر می دارد و پدر رو به آسمان کرده و دست بر دعا شفای فرزندش را طلب می کند.

در این اضطراب و تضرع پلک های پدر به هم نزدیک می شود، در خواب و بیداری گوئی به او الهام شده و ندائی به او می گوید ای بنده من وقتی بنده ای از بندگان من پشت درب اطاقت ملتمسانه از تو خواسته ای داشت آیا تو اجابت کردی ؟

وقتی تو کاری از دستت برآمد برای بنده ام انجام دادی؟ مگر نگفتم رحم کنید تا رحم کنم "ارحمو من فی الارض یرحمکم من فی السماء ؟"

مگر نگفتم و نگفتند و نشنیدی که "الناس عیال الله والله یحب عیاله " ، " الخلق عیال الله فاحب الخلق من نفع عیال الله؟" اگر تو عیال خوت را دوست داری من هم عیال خود را دوست دارم.

همانگونه که بنده ام را از در راندی من اکنون می توانم تو را از در برانم ....

آنگاه تصاویر مثل پرده سینما سریع از جلو چشمان مرد گذشت، صحنه ای که به بهانه جلسه، ارباب رجوع را دم درب اتاق معطل گذاشته ، صحنه ای که به سفارش فلان مسئول حقی را از کسی تضییع کرده است ، صحنه ای که با حب و بغض شخصی حقی را از کسی ضایع کرده ، صحنه ای که به تحقیر و با تکبر سلام کسی را بی جواب گذاشت ، صحنه ای که کسی را تحقیر کرده بود و صحنه ای که ...... .

در میان این سکوت فریادی بلند همراه با هق هق گریه در راهرو بیمارستان می پیچد؛ خدااااا خداااا خدااا نفهمیدم، خدا غلط کردم ، خدا اشتباه کردم ...........

و این شاید داستان زندگی هر یک از کسانی باشد که در جایگاه شغلی خود مسئول خدمت رسانی به خلق هستند و در این راه آیا از رحمت الهی بهره می برند یا نقمت می چینند "حوائج الناس الیکم رحمت من الله "

 

نوسینده متن: حسن اسماعیلی از فرماندهی انتظامی شهرستان آمل

ارسال نظر

نام :
ایمیل:(اختیاری)
متن نظر:
ارسال

• نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.


• نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.


آخرین اخبار
بیشتر