به گزارش وارش نیوز :هفته گذشته عباس علیآبادی، وزیر نیرو، با تاکید بر اینکه قطعی آب برنامهریزیشدهای وجود ندارد، از مردم خواست در ساعات مناسب آب را ذخیره کنند. وی با این تذکر که این اقدام با هدف کاهش فشار و تلفات شبکه انجام شده است، تأکید کرد که داشتن مخازن آب خانگی به شهروندان کمک میکند در زمان کاهش فشار شبکه، نیازهای خود را بهطور مستمر تامین کنند. علی آبادی در شرایطی این توصیه را به مردم با تاکید متذکر می شود که در روزهایی پاییز خشک را می گذرانیم که هر قطره آب قیمتی به اندازه طلا دارد و سایه سنگین خشکسالی بر سر کشور افتاده است . گاهی اوقات اظهاراتی از سوی مسئولین مطرح میشود که نه تنها تسکینی بر درد نیست، بلکه نمکی است روی زخمهای کهنه مدیریتی. پیشنهاد وزیر نیرو مبنی بر اینکه مردم شریف ایران در منازل خود «تانکر ذخیره آب» نصب کنند یکی از آن توجیهات ضعف مدیریتی است . این تئوری جدید «تانکر درمانی»، یک شاهکار تمامعیار در انتقال مسئولیت از سیاستگذار به شهروند است ، وقتی بحران ملی، تبدیل به مسئله لولهکشی خانگی میشود! بحران کمآبی ایران یک داستان پیچیده با ریشههای عمیق در دههها سوءمدیریت، کشاورزی غیرعلمی، و زیرساختهای فرسوده است. این بحران، حاصل جمعی از تصمیمات نادرست در سطوح کلان است؛ از هدررفت آب در کانالهای بتنی گرفته تا صدور مجوزهای بیرویه برای کشتهای پرمصرف و حفر چاه و ساخت سدهای خاکی . و راهحل پیشنهادی وزیر وزارت خانه مرتبط چیست؟ «تانکر بخرید و در حیاط یا پشتبام نصب کنید!» این منطق، شباهت عجیبی به این دارد که کسی سقف خانهاش سوراخ باشد و به جای تعمیر سقف، به او بگویند: «یک سطل بزرگ زیر سوراخ بگذار تا آب روی سرت نریزد!» آیا این پیشنهاد قرار است جایگزین تزریق بودجه برای اصلاح شبکههای توزیع، مهار سدهای خالی، یا تدوین یک برنامه ملی واقعی برای مصرف بهینه شود؟ ظاهراً بله. مدیریت بحران در این نگاه، یعنی انداختن مسئولیت حفظ بقای شهروندان بر دوش خود شهروندان و معماری جدید ایرانی؛ خانهای با سرداب آب! تصور کنید با این پیشنهاد معماری آینده ایران چگونه خواهد بود. دیگر خبری از اتاق پذیرایی شیک یا آشپزخانه مدرن نیست؛ بلکه واحد «تانکرخانه» به بخش اصلی هر خانه تبدیل میشود. مردم باید برای خرید تانکرهای چند صد و هزار لیتری صف بکشند، هزینههای سنگین نصب و نگهداری را بپردازند و در نهایت، شاهد نشت آهسته سرمایه خود از دیوارههای پلاستیکی باشند. طنز ماجرا اینجاست که این تانکرها، قرار است نقش یک ذخیرهساز اضطراری را بازی کنند؛ ذخیرهسازی برای وضعیتی که نباید پیش بیاید. یعنی دولت میگوید: «ما برای تأمین آب پایدار شما برنامهای نداریم، پس لطفاً خودتان با تانکر، از خودتان در برابر ناکارآمدی ما محافظت کنید.» نتیجهگیری: به جای تانکر، شفافیت و تدبیر لازم است وزیر نیرو باید بداند که مردم ایران در شرایط سخت، همواره همکاری کردهاند، اما این همکاری نباید به بهای نادیده گرفتن کاستیها تمام شود. مردم نیازمند یک برنامه شفاف، مدیریت قاطع و سرمایهگذاری هدفمند در زیرساختها هستند، نه یک راهحل موقت و غیرمنطقی که فشار مالی و روانی را بر خانوادهها افزایش دهد. اگر قرار باشد هر ایرانی برای بقای خود در شهر، یک تانکر بخرد، پس وظیفه دولت در تأمین زیرساختهای حیاتی دقیقاً کجاست؟ مهار بحران آب در ایران نیازمند بازنگری اساسی در سیاست ها و رویکردهای کلان است . این بازنگری باید استفاده از توصیه متخصصان حوزه اقتصاد آب باشد با کنار گذاشتن نگاه انسان محورانه به طبیعت ، عبور از نگاه بخشی و جزیره ای به کشور ، تجدید نظر در مفهوم خودکفایی کشاورزی به ویژه در حوزه زراعت و تعدیل نگاه ایدئولوژیک و جایگزینی تعامل متوازن با جهان . امید است به جای توصیه به خرید ابزارهای نجات فردی، فکری برای نجات جمعی با اصلاح زیرساخت های سیاست گذاری و مدیریتی در سطح کلان صورت پذیرد نه توصیه های مدیریتی ضعیف !! زهره ترکمانی
ضمیمه :