به گزارش وارش نیوز : امسال ماه مهر، فصل بازگشایی مدارس در حالی از راه رسید که تورم دو رقمی حاکم بر نظام اقتصادی کشور بسیاری از خانوارها را در تامین حداقل های بقای زندگی ناتوان کرده تا چه رسد به تهیه ملزومات تحصیل و ثبت نام فرزندانشان؛ و این یعنی افزایش آمار کودکان دور مانده از کلاس های درس وقتی به گواه مرکز پژوهش های مجلس آمار بازماندگان از تحصیل در سال تحصیلی قبل با افزایش نسبت به سال ماقبل به حدود یک میلیون نفر رسید که در یک دهه اخیر بیشترین تعداد بازماندگی از تحصیل بوده است ؟!
بر اساس دادههای مرکز آمار ایران نیز در سالهای اخیر حدود۹۳۰ هزار کودک و نوجوان ترک تحصیل کردهاند. افزایش سال به سال دختران و پسران دور مانده از تحصیل در حالی به جامعه تحمیل می شود که طبق اصل ۳۰ قانون اساسی دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودكفایی كشور به طور رایگان گسترش دهد.
بی توجهی و سرپوش گذاشتن بر قانون تحصیل رایگان سالهاست با تولد مدارس غیرانتفاعی و نیمه دولتی تحت عناوینی چون نمونه دولتی ، هیات امنایی و ... عملا در قالب یک قانون ابداعی راه های تحصیل را برای اقشار کم درآمد و زیر خط فقر بسته است .زمانی خانوادهها میتوانستند برای آموزش فرزندانشان مادی و معنوی سرمایه گذاری کنند، اما با وجود مشکلات مالی و چند شغله شدن آنها ، حذف مدارس دولتی بدون هزینه و کتاب های درسی رایگان دیگر نه والدین اوقات آزاد در خانه برای رسیدگی به درس بچهها را دارند نه در بحران سنگین و طاقت فرسای اقتصادی که خانوار در تامین قوت اولیه مانده، توان تامین هزینه تحصیل فرزندان را دارند و در این شرایط اولین چیزی که از سر اجبار حذف میشود، فعالیتهای فرهنگی و آموزشی است. وقتی معیشت به خطر میافتد، توجه به آموزش هم کمرنگ میشود.
بر اساس اطلاعات منتشرشده در یکی از تخصصیترین سایت های مشاوره تحصیلی در خرداد ۱۴۰۴، بسیاری از دانشآموزان پایههای نهم تا دوازدهم در امتحانات نهایی مردود شدهاند و باید در نوبتهای شهریور یا دی برای قبولی تلاش کنند. مردودی در خرداد ۱۴۰۴ آنها افزایش چالشها را نشان میدهد، حتی اگر آمار رسمی دقیق منتشر نشده باشد.به ویژه درباره مردودی امتحانات نهایی ۱۴۰۴، آمار رسمی دقیق منتشر نشده ، اما در این شرایط، نیمه شهریور و همزمان با ادامه هشدارها در خصوص موج ترک تحصیل کودکان و نوجوانان در ایران، وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد شمار کودکان بازمانده از تحصیل در کشور به ۹۵۰ هزار دانشآموز رسیده است.
این در حالی است که فرشاد ابراهیمپور، عضو کمیسیون آموزش مجلس، مهرماه ۱۴۰۳ درباره آمار پنهان کودکان بازمانده از تحصیل گفت در سال تحصیلی ۱۴۰۳–۱۴۰۴، حدود دو میلیون دانشآموز ثبتنام نشدند و مشکلات اقتصادی باعث شد تا والدین و دانشآموزان به مرحله ثبتنام نرسند.
اختلاف روایتها از ۹۵۰ هزار تا دو میلیون «بازمانده از تحصیل»، جدی بودن بحران آموزش در ایران را نشان میدهد. تلخ ، اما واقعیت جامعه ماست ، فقر اولین عامل باز ماندن از تحصیل در کشوری است که از منابع غنی و ثروت طبیعی برخوردار است ؟!
بر اساس آخرین گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی درباره پدیده ترک تحصیل در میان دانشآموزان ، در سال تحصیلی ۱۴۰۲–۱۴۰۳ بیش از ۹۲۸ هزار کودک و نوجوان که میبایست در مدارس ثبتنام میکردند، ثبتنام نکردند و روند تحصیل خود را ترک کردند .مرکز پژوهشهای مجلس به جای دادن راه حل نوشت: «پدیده بازماندگی از تحصیل ماهیتی پیچیده و چندبعدی و ریشه در عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در درون و بیرون نظام آموزش و پرورش دارد که میزان اثرگذاری این عوامل در دورههای مختلف تحصیلی متفاوت است!»
با این حال، مشکلات مالی و معیشتی خانواده و اشتغال کودکان به کار، اولین عامل در بازماندن کودکان از تحصیل دانسته شده است.
آمارهای رسمی نشان میدهند ۳۸ درصد از دانشآموزان فقط به دلیل فقر ترک تحصیل میکنند.همچنین طبق این آمارها حدود ۷۰ درصد از افرادی که ترک تحصیل میکنند از دهک یک تا پنج یعنی از ضعیفترین اقشار جامعه هستند.
از آنجایی که آمار مردود شدگان بر اساس آمارهای اردیبهشت ماه مرکز پژوهشهای مجلس، با افزایش ۲۶هزار و ۵۰۰نفری نسبت به سال ماقبل به ۹۲۸هزار و ۷۰۰نفر رسیده، این یعنی در یکدهه اخیر این بیشترین تعداد بازماندگی از تحصیل در کشور بوده است.
در شرایطی که تورم فزاینده بیداد می کند ، بیکاری و درآمد پایین سرپرستان خانوار، گرانی های سرسام آور ، هزینه های سنگین لوازم التحریر ، لباس مدرسه ، ثبت نام و بیمه تحصیلی به مصائب مالی خانواده های کم بضاعت افزوده و ممانعت از تحصیل راحت ترین و نزدیک ترین گزینه برای مدیریت هزینه خانواده هاست که به ترک تحصیل کودکان منجر شده است .
این محرومیت به ویژه در مناطق روستایی و خانوارهای شهری زیر خط فقر که دختران دانش آموز را زودتر از پسران زمین گیر می کند ، مشهودتر است و در این میان آنچه نادیده گرفته می شود ، آینده و سرنوشت کودکانی است که خانواده هایی با درآمدمناسب ندارند و برای جبران کسری هزینه های خانوار و تامین حداقل های زندگی و قوت لایموت، فرزندانشان را از کلاس درس محروم می کنند .
سالهاست که قصه تلخ ترک تحصیل کودکان در نبود حمایت های دولتی و قانونی برای کنترل هزینه های سرسام آور اقلام مورد نیاز جامعه سریالی تکراری شده که متاسفانه به روندی عادی از دیدگاه مسئولین درآمده است . مشاهده کودکان بازمانده از تحصیل به جای کلاس های درس در سر چهارراه ها ، کارگاه های پنهان ، تا کمر در سطل های زباله و ... دیگر تصویری غیرمعمول نیست ؛ این حتی برای مسئولین عادی شده ؛ اگر غیر از این بود در همه این سالها برای تغییر نظام آموزشی کشور و یکپارچه کردن سیستم تحصیلی ، اجرای اصل ۳۰ قانون اساسی و حمایت از کودکان خانوارهای کم درآمد و مناطق محروم که تعداد آنها در جامعه کم نیست ، قدمی برداشته می شد و شرط تحصیل تمکن مالی نبود!!
زهره ترکمانی