امروز : جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۲۱:۲۸
سرویس : اجتماعی زمان :   ۱۳۹۸/۱۱/۳ - ۱۱:۴۴ شناسه خبر : ۵۸۹۷

خسی در مخابرات متن یادداشتی با عنوان «خسی در مخابرات»، منتشر شده در کانال تلگرامی کارکنان بخش خصوصی مخابرات که به وارش نیوز هم ارسال شده است، در پی می‌آید:

متن یادداشتی با عنوان «خسی در مخابرات»، منتشر شده در کانال تلگرامی کارکنان بخش خصوصی مخابرات که به وارش نیوز هم ارسال شده است، در پی می‌آید:
هوای سرد زمستانی است. زنگ کلاس شده و بچه‌ها برای استراحت کوتاه به حیاط مدرسه می‌روند. علی و حسین به تازگی با هم آشنا شده و هر دو تمایل دارند این آشنایی به دوستی منجر شود. از این رو علی باب صحبت را درباره کار پدر باز می‌کند. او می‌گوید پدرم در اداره‌ای کار می‌کند که هر ماه به او کمک هزینه‌ی تحصیل فرزندان می‌دهند. از حسین می‌پرسد برای پدر تو چنین واریزی وجود دارد؟ حسین سری تکان می‌دهد و می‌گوید برای پدرم واریز نمی‌شود ولی به همکارش که در یک اتاق هستند واریز می‌شود. 
علی تعجب می‌کند و به سخنان خود ادامه می‌دهد، او می‌گوید ما در عید یا تعطیلات با خیال راحت به مسافرت می‌رویم چون اداره‌ی پدرم مکان‌های رفاهی در اختیار ما می‌گذرد و ما بدون نگرانی از محل اقامت به مسافرت می‌رویم، حسین شما چطور؟ حسین سری تکان می‌دهد و می‌گوید برای پدرم چنین امکاناتی نمی‌دهند ولی به همکارش که در یک اتاق هستند چرا.
علی متعجب‌تر شده و به حرف‌های خود ادامه می‌دهد و می‌گوید اداره‌ی بابا خیلی خوب است و در مناسبت‌های خاص مثل روز زن عیدی به بابا می‌دهد و بابا با افتخار آن را تقدیم مادر می‌کند، و می‌پرسد حسین اداره‌ی پدر شما چطور؟ و حسین سری تکان می‌دهد و …
علی خسته از جواب‌های حسین دیگر علاقه‌ای به سوال از حسین ندارد و به حرف‌های خود ادامه می‌دهد و می‌گوید: بابا حقوق خیلی خوبی دریافت می‌کند، به سبب بهره وری خوبی که دارد سالی دو بار جداگانه برای آن پول می‌گیرد، بابا در اداره‌ای که کار می‌کند سهام دارد، پول غذا می‌گیرد، حقوق سروقت می‌گیرد، پول خواروبار زیادی می‌گیرد، حتی برای عروسی خواهرم که تازه ازدواج کرده کمک بلاعوض ازدواج به پدرم واریز شده است، راحت پدرم از هر جایی که می‌خواهد می‌تواند وام بگیرد چون اداره به او کاغذ کسر حقوق می‌دهد، پدر اضافه کاری خوبی می‌گیرد و متناسب با کارش در طبقه‌ی شغلی خاص خود قرار دارد. البته علی معنی بیشتر کلمات را نمی‌داند و فقط زمانی که پدر به مادرش توضیح می‌داد، شنیده است. علی از استخر رفتن‌های رایگان با پدرش می‌گوید که اداره پدر در اختیار آنها قرار می‌دهد، از پول غذایی که به حساب پدر واریز می‌شود، از پول رفت و آمد و …
علی اینبار خسته شده و می‌خواهد حسین هم حرف بزند، تک تک سوالات را می‌پرسد و از حسین سر تکان دادن می‌بیند و همان جواب‌های تکراری. حتی متوجه می‌شود پدر حسین یک سوم پدرش حقوق می‌گیرد و وقتی مطالبات قانونی خود را در اداره مطرح می‌کند، تهدید به اخراج می‌شود، اینبار علی می‌گوید حتما سواد پدرت کم است یا سابقه‌ی کاریش، حسین از این حرف برافروخته شده و می‌گوید پدر من لیسانس دارد و بیست و پنج سال سابقه‌ی کار در آنجا. حیرت علی زیاد شده چون پدر او هم لیسانس دارد و سابقه کاریش حتی سه سال کمتر از پدر حسین. علی به صرافت می‌افتد و محل کار پدر حسین را جویا می‌شود ، حسین می‌گوید پدرم در اداره مخابرات و در واحد… کار می‌کند، رنگ رخسار علی مثل گچ سفید شده و فهمیده آن هم اتاقی همکار پدر حسین کسی نیست جز پدر خودش. 
علی مات و مبهوت مانده و چیزی نه می‌خواهد بگوید و نه می‌تواند بگوید. او با احساس شرم حسین را در آغوش می‌گیرد و کلامی نمی‌گوید.
زنگ زده شده و بچه‌ها سر کلاس رفته‌اند اما صحبت‌های آنها هر دو را میخکوب نیمکت حیاط کرده است.
هوا سرد است...

 

ارسال نظر

نام :
ایمیل:(اختیاری)
متن نظر:
ارسال

• نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.


• نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.


آخرین اخبار
بیشتر