وارش نیوز؛ نمایش "سیل ساکن تفکرات اذهان بیخودی ناآرام" به نویسندگی نیما دهقانی و کارگردانی سبحان قربانی و تهیه کنندگی محسن عرب با همکاری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بابلسر از نهم مهر ماه 98 درسالن آمفی تئاتر مجتمع فرهنگی هنری شهید با هنر این شهرستان به روی صحنه رفت و تا 24 مهرماه این نمایش ادامه دارد.
در این نمایش سروش شاهانی، سارا نریمانی، نیلوفر نجف پور، مسعود مصطفی تبا، احمد زیار لاریمی، سهیل صداقتی در این نمایش به بازی پرداختند.
کیمیا یدالهی به عنوان دستیار کارگردان، مجتبی مهدی نیا به عنوان طراح صحنه، سارا نریمانی به عنوان طراح لباس، سبحان قربانی به عنوان طراح نور، پیام نبویبه عنوان مدیر صحنه، مهسا باقری به عنوان مشاور کارگردان، زهرا رجبی به عنوان منشی صحنه، مجتبی مهدی نیا و مصطفی مهدی نیا به عنوان مجریان دکور و آکسسوار، پیام نبوی به عنوان مسئول ساخت افکت ویدئویی، علیرضا عنایتی به عنوان تایپوگرافی، حسام فکوری، علی کاوسی و آرمان سهیلی به عنوان دستیاران صحنه، باقر جعفری، مهدی بخشی به عنوان طراحان پوستر و بروشور، شیرین سلیلی و آرمان سهیلی به عنوان عکاس و سمیه جلالی به عنوان مجری ماسک و تنپوش از یاری گران این نمایش بهشمار میآیند.
حمید رضا گل محمدی تواندشتی کارشناس و منتقد تئاتر مازندرانی میگوید: مروری داشته باشیم بر تئاتر ابزورد که خاستگاه آن بی گمان غرب است. آنجا که فلسفه اگزیستانسیالیسم تمام قد در سال های ابتدایی و میانی قرن بیستم بر هنر نمایش نامه نویسی غرب سایه افکنده بود.
وی ادامه داد: اگزیستانسیالیسم پس از جنگ جهانی دوّم و ناامیدی های پس از آن جان گرفت. این گرایش در نمایش نامه نویسی بیشتر از تفکرات کامو، هایدگر و دیگر پیشگامان این فلسفه مایه میگرفت. به خصوص بعد از مقاله جنجالی و معروف آلبر کامو درباره افسانه سیزیف، داستانی که حکایت مجازات یکی از اسطوره های یونان است.
سیزیف مجبور بود هر روز تکّه سنگی را به بالای کوه ببرد و دوباره آنرا به همان جای ابتدایی برگرداند. این تفکّر شبه نهیلیستی منشاء شکل گیری بسیاری از نمایش نامه های ابزورد شد.
تئاتر ابزورد در ابتدا به نمایشهای اروپایی و آمریکایی و بلاخص اروپایی اختصاص داشت امّا با همه گیر شدن این تفکّر و اجراهای نوین و آزاد گروه های تئاتری خیلی زود در همه ی جهان فراگیر شد. در یک معناشناسی کلی این گونه ادبی به بیان بی محتوایی، پوچی و عبث بودن زندگی اطلاق میشود.
اصطلاح پوچی از واژه لاتین آبزورد میآید به معنای ناموزون امّا در اصطلاح نمایشی میکوشد پوچی و به بن بست رسیدن انسان زنجیر، در تهی بودن دنیا را تصویرکند .
نویسندگان این مکتب ادبی در شکل نوشتاری نیز از این درون مایه بهره ی فراوان میگیرند تا ترس، اضطراب و بی قراری ناشی از آن را تصویر کنند. به تبع آن کارگردانی نیز از المانهای ناشی از این تفکّر که شکل نوشتاری برایش تدارک دیده بود استفاده کرد و شکل نمایشی خود را سامان داد.
به عنوان مثال ابزوردها در آثارشان صحنههایی را خلق میکردند که حایلی بین آغاز و پایان در آن وجود نداشت و پایان همان آغاز بود این موقعیّت به تنهایی بستر لازم را برای شکل اجرایی خاصی فراهم میکرد .
مقدمهای در باره تئاتر ابزورد را مرور کردیم و اما در رابطه با محتوی نمایش "سیل ساکن تفکرات اذهان بیخودی ناآرام" میتوان گفت که این نمایش، نمایشی ابزورد و روانکاوانه است و میپردازد به اوضاع و احوال زوج جوانی که در زندگی روزمره دچار تکرار شدهاند.
زوج جوان در اثر این تکرار به بن بست عاطفی رسیده و به آسیبهایی روحی و روانی مبتلا شدهاند، این آسیبهای روحی روانی، آنها را در آستانه ی طلاق قرار داده است.
نمایش برخورد پست مدرن با زندگی روزمره یک زوج جوان، که حول موضوع پیام و پیام رسانهای مجازی و به چالش کشیدن ارزشهای خانواده در زندگی امروزیست، که با تغییر رویه سبک زندگی روبرو شدهاند. موضوعی که اکثر خانوادههای جامعه کنونی به آن مبتلا و با آن دست و پنجه نرم میکنند.
و امّا در رابطه با موارد فنی و تکنیکی نمایش میتوان اشاره کرد به همراهی موسیقی ملایم وآرام همزمان با ورود مخاطبان به سالن تا زمان استقرار در جایگاه تماشاگران، ورود بازیگر نقش زن از میان تماشاگران و ارتباط با مخاطبان، آغاز خوشایندی را برای تماشاگران رقم زد تا انکه با رغبت هرچه بیشتر به دیدن نمایش بنشینند.
کارگردانی اصولی و بازی خوب و روان بازیگران، انعطاف بدنی خوب و زبان بدن بازیگران، حکایت از اندیشه و تفکر خوب کارگردان در جهت انتخاب بازیگران و هدایت آن هاست که کمک بسزایی در روند رو به رشد نمایش دارد.
طراحی صحنه، لباس و نور مناسب در خدمت نمایش بود وتوانست ذهنیت شلوغ و درگیر شخصیت ها را به مخاطبان انتقال دهد.
انتخاب موسیقی غربی و مناسب با درون مایه نمایش و زندگی پست مدرن، در جهت انتقال مفاهیم به مخاطبان در خدمت نمایش بود.
انتخاب این متن از سوی کارگردان جوان مازندرانی میتواند نمایانگر دغدغههای ذهنی وی از دگرگونی سبک زندگی و رویت چنین رفتاری در پیرامون جامعهاش باشد که متاسفانه این تغییر سبک با سرعت فراوان در جامعه گسترش پیدا کرده و خطرات جدی را درعدم پایداری زندگی انسانی در خانوادهها یعنی این جامعه کوچک را به همراه دارد.