امروز : پنج شنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ - ۲۳:۳۴
سرویس : اجتماعی زمان :   ۱۳۹۹/۲/۳۱ - ۰۸:۱۷ شناسه خبر : ۶۶۴۸

برج دُلکینگه، سوادکوه، مازندران وارش نیوز/ دُل کینگه: دولت کده(انبار دولت) به نظر میرسد، دُل به مخفف دولت و دولت کده یعنی سرای دولت و جای سرمایه است. دُل را مخفف دولت بگیریم و کینگه یک واژه مازندرانی است به معنی انتهای درخت قطع شده است. در مورد نام این بنا می توان به استناد تاریخ شفاهی اعتماد کرد؛" نام این بنا را دل کینگه و عده ای نیز نام آن را ابراهیم بیک و ایروان بیک می نامند".

اختصاصی وارش نیوز/

 *موقعیت جغرافیایی بنای تاریخی دل کینگه

زمانی که از فیروزکوه وارد استان مازندران شوید  یکی از بحث بر انگیز ترین مناطق باستانی گردنه گدوک و تنگه دو آب است. جایی که اگر بر روی عکس هوایی مشاهده شود، به طور ناگهانی پوشش گیاهی تمام می شود و منطقه ای با صخره های بلند و رشته کوههایی دیده می شود که در خود ابنیه زیادی با کاربرد های مختلف جای داده است. دقیقا از تنگه دوآب یا همان سه راه خطیر کوه به سمت منطقه ورسک و بعد گردنه گدوک پوشش گیاهی منطقه کاملا تغییر می کند. این سوال مطرح می شود که چگونه این ابنیه را در آن ارتفاعات بر پا کردند. شاید جواب به این سوال را بشود با مطالعات دقیق باستان شناسی و معماری سنتی به دست آورد. مشخصه بارز در ویژگی های معماری این ابنیه کمی کار را برای همدوره دانستن این سازه ها آسانتر کند. اما همچنان، چه منطقه و چه ابنیه آن نیاز به شناسایی و بررسی سازه ای دقیق تر دارند. بنای دُل کینگه با انکه در ابتدای گردنه گدوک به سمت مازندران،  اولین بنای این راستای نظامی است. باستان شناسان گام نخست را برداشته و برای شناخت این بنا از معماری و شناخت سازه ای با تمرکز بر تشابهات این سازه با ابنیه دیگر منطقه، به طراحی پلان و برشها پرداختند که شاید گامی باشد برای شناخت بیشتر ابنیه موجود و محروم در شهرستان سوادکوه در بخش کوهستانی استان مازندران.

*دل کینگه یا انبار دولت

دُل کینگه: دولت کده(انبار دولت) به نظر میرسد، دُل به مخفف دولت و دولت کده یعنی سرای دولت و  جای سرمایه است. دُل را مخفف دولت بگیریم و کینگه یک واژه مازندرانی است به معنی انتهای درخت قطع شده  است. در مورد نام این بنا می توان به استناد تاریخ شفاهی اعتماد کرد؛" نام این بنا را دل کینگه و عده ای نیز نام آن را ابراهیم بیک و ایروان بیک می نامند".

تا به امروز بیشتر نام گذاری های ابنیه تاریخی سوادکوه، بیشتر بر مبنای نام اقامتگاههای نزدیک به محوطه و یا بنای تاریخی، روستاها، شهرها، محوطه و یا دره های معروف بوده است. برای مثال به این برج هلی چشمه نیز گفته می شود که در نزدیکی این بنا، محدوده ای برای دامپرواران بومی بوده است؛ و یا بنای کنگلو که نام روستای کنگلو را به دلیل نزدیکی به اثر تاریخی بر آن نهاده اند. همچنین روستای رواتسر بر سر تنگه دوآب که نام برج تاریخی بالا دست روستا را نیز به همین نام ثبت کرده اند. مشابه این موارد زیاد است و دل کینگه نیز هم از این قاعده مستثنی نیست. زمانی که نام بنایی در هیچ مطالعات تاریخی ای ذکر نشده، در مطالعات میدانی معمولا به تاریخ شفاهی اعتماد می شود. چرا نام بنایی را دیو قلعه می گویند مطمئنا بر اساس باورهای منطقه نام گذاری شده است. نمونه دیگر نیز دهانه غار قلعه کیجا کرچال است، که می دانیم نام این غار کیجا کرچال نبوده است. بیشتر نام گذاری های را حداقل می توان از دوران قاجار و پهلوی اول بر این ابنیه ها دانست.

 

دورنمای برج دُل کینگه از جبهه جنوبی بر روی گردنه گدوک

 

*معضلی به نام چند نامی 

 محمد کشاورز دیو کلایی کارشناس بناهای تاریخی در خصوص دل کینگه یا پژوهشهایی نظیر تحقیقات احمد باوند سوادکوهی یا سفرنامه ناصرالدین شاه یا تاریخ ستوده گفت: قبل از بنده، فقط از این بنا در سفر نامه ناصرالدین شاه اشاره ای شده و بعد در کتاب از استارا تا استارآباد جلد چهارم، منوچهر ستوده، و نیز احمد باوند سوادکوهی در کتاب سوادکوه میراث دار تبار کهن به نام این بنا و موقعیت قرار گیری آن در منطقه اشاره نمودند. نام این بنا را در تاریخ شفاهی به نام دُل کینگه می شناسند. نام دُل کینگه را از کتاب احمد باوند سوادکوهی به دست آوردم، زیرا پیش از آن با توجه به مطالعه میدانی از بومیان نام هلی چشمه را شنیده بوده ام. یکی از معضلات ابنیه سوادکوه همین است، یک بنا را به چند نام می شناسند. در جاهایی حتی برای مثال غار اسپهبد خورشید را نیز کیجا کرچال می نامند. در سفرنامه ناصر الدین شاه نیز از این بنا با نام قلعه اولاد دیو یاد شده است. در کتاب دکتر ستوده هیچ نامی از این بنا نیاوردند و فقط به حضور این بنا در بالا دست کوه در روبروی ایستگاه راه آهن دوگل اشاره می کنند. اما با توجه به نام دلکینگه که در کتاب احمد باوند سوادکوهی برای اولین بار دیدم، کمی با ارزشتر از نام های دیگر به نظر می رسید. زیرا نام های دیگر را بر ابنیه دیگر منطقه نهاده بودند. این مسئله در راستای تاریخ شفاهی کمی برای تاریخ نگاران کار را سخت می کند. در گفتگویی که با جناب باوند داشته ایم، به این نتیجه رسیده ایم که سعی بر تک نام کردن بناها داشته باشیم. وقتی غار قلعه اسپهبد خورشید را می شود به همین صورت بیان کرد، نیاز به بازی های ادبی نیست که بگوییم دژ اسپهبد خورشید. زبان فارسی، زبانی است با درصد بالایی از کلمات عربی، زمانی هم که نگارش می کنیم باز هم این درصد دیده می شود. به اجبار نمی توانیم تیتری را برای بنایی بسازیم که فقط دو کلمه آن فارسی باشد و بقیه مطالب عربی بیان شود. دُل کینگه را با همین نام به ثبت ملی می رسانیم؛ شاید کمکی باشد برای آیندگان، زمانی که پرسیده می شود نام این بنا چیست، نگویند هلی چشمه، دیوکلی، قلعه اولاد دیو و غیره. هر شخص، هر مکانی برای خود نامی دارد و نیاز به اضافه گویی و القاب دیگر نیست.

 

 

کشاورز کارشناس مرمت ابنیه باستانی در مورد قابل بازسازی بودن ابنیه دل کینگه این چنین توضیح داد که؛ صد در صد باز سازی این ابنیه امکان پذیر است. اما واژه بازسازی در ابنیه تاریخی کمی ترس آور است. به نوعی مردود شده است. باز سازی بنایی باستانی، نیاز به مطالعات فراوان سازه ای، لرزه سنجی، مقاومت مصالح و همچنین رسیدن به شناخت کامل عناصر تشکیل دهنده بنا دارد. برای مثال در بنای کنگلو تیم مرمتی به نوعی به ارتفاعات و همچنین پوشش سقف بنا به نتیجه قطعی رسیده بودند، اما مسئله اینجا بود که افزودن بار اضافی بر بنا، پایه ها و اساس و ساختار وضع موجود را می تواند از بین ببرد. معماری سنگی با مفهوم کوهستانی آن سختی هایی برای بازسازی دارد. اشتباهی که در برج شروین باوند رخ داد که در دوران پهلوی بازسازی خیالی صورت گرفت و مطمئنا این بنا به این شکل نبوده است. در دنیای مرمت جهانی، مدتهاست که بازسازی رد شده است و هدف از مرمت بیشتر با دیدگاه حفاظتی است و جلوگیری از آسیب بیشتر و حفظ بنا در وضع موجود. اما راهکارهایی وجود دارد که به آن اقدامات غیر مستقیم گفته می شود که یکی از این اقدامات ماکت سازی و ارائه آن در کنار بنا و یا در موزه ای در نزدیکی بنا است. وی همچنین افزود: کمبود موزه در شهرستان سوادکوه بیداد می کند. اگر فضایی باشد که بازدیدکنندگان بتوانند بازسازی و ماکت های ابنیه که دسترسی به آنها دشوار است را ببینند، به تاریخ سوادکوه کمکهای فراوانی می شود.

 

 

نمایی از برج جنوبی و راهرو و برج شمالی دُل کینگه

 

*استراتژی عجیب و حیرت آور منطقه کوهستانی سوادکوه

کشاورز کارشناس ابنیه تاریخی در رابطه با اینکه آیا ارتباطی بین بناهای مسیر سوادکوه با یکدیگر وجود داشته است؟ یا خیر اظهار  داشت که:  ابنیه مورد بحث بر روی رشته کوههای البرز قابل شناسایی هستند که خود این رشته کوه پی تمام این دژها و ابنیه مختلف شده است. وجود این بناها و نوع چیدمانشان به صورت زیگزاگی می تواند تعریف کننده طرحی بزرگ در کشور ایران در مناطق کوهستانی شمال باشد، که اشاره مستقیم به راهسازی آن هم از نوع نظامی دارد. اگر این ابنیه را به هر دلیل کاربردی ساخته باشند، یکی از کاربردهایشان دیدبانی و برج بودن خواهد بود؛ به نوعی می توانند از گردنه گدوک تا تنگه دوآب، ارتباط رسانی کنند. منطقه کوهستانی سوادکوه، استراتژی عجیب و حیرت آوری دارد که باید هنوز سالهای سال در این قسمت رفت و آمد داشت تا به ناشناخته هایش رسید.

 

*سبک معماری و فضای برج دلکینگه   

 بنای دُل کینگه با طول 22.5 متر و بزرگترین عرض 7.30 متر در رُخ شمالی با مساحت حدود 164 متر مربع بر روی سطح عوارض طبیعی صخره ای  ساخته شده است. این بنا کشیدگی شمالی و جنوبی دارد و ورودی آن با توجه به بقای ورودی امروز می بایست از غرب بوده باشد. حتی بقایای به جا مانده پنجره در برج جنوبی نیز نشان از بازشوهایی در شمال و جنوب دارد. این بنا شمال دو برج شمالی و جنوبی و یک راهرو مرکزی است. این دو برج با اندازه ای متفاوت ساخته شده اند و این نیز دلیلی جز فضا سازی برروی عوارض طبیعی ندارد. هر جا که فضا اجازه می داد ساختمان را می ساختند. اما نسبتا عدم قرینه به چشم نمی آید. نکته قابل توجه در این بنا فضای الحاقی با آجر در جبهه غربی راهروی مرکزی است. این فضا کاملا مفهوم نیست، اما مشخص است که بعدها افزوده شده است. استفاده از آجر نیز مطمئنا در دوران بعد از این قلعه سازی ها بوده است.

 

پلان احتمالی برج دُل کینگه، ترسیم محمد کشاورز دیوکلایی، سال 1394

 

 این کارشناس افزود: مقاومت بنا با توجه به اینکه، منطقه محل احداث و استقرار برج دل کینگه در فصول سرد پاییز و زمستان مواجه با باد و بوران و یخبندان می باشد، زلزله ها و سیل هایی به وقوع پیوست و صدها سال بعد بقایای بنا همچنان باقیست . از اصلی ترین عوامل می توان به رعایت تناسبات معماری و تقسیم فضاها و وزن دیوارها نام برد که در این دوران، به زیباترین و حرفه ای ترین شکل در تمام ابنیه منطقه دیده می شود. مصالح و نوع استفاده آن نیز مبحث مهندسی است که هنوز در بیشتر این ابنیه اندودهایی را می بینیم که گویی دیروز به بنا افزوده شده است. و در سوادکوه بیش از 95 درصد ابنیه کوهستانی از لاشه سنگ و گچ نیمکوب است. تنها مسئله تغییرات شدید آب و هوایی در سوادکوه و سرمای شدید در زمستان و شدت آفتاب در طول روز در فصلهای گرم است. دوام این بناها بدون هیچ کاربرد و حتی حفاظت از آنها مسئله ای است که به راستی به مرور زمان، بنا با خاک یکسان می شود.

 

 

بلندترین دیوار بر جای مانده در دل کینگه در برج جنوبی و تخریب و آسیبهای وارده

 

*قبرستان یا آبادی  

در پایین دست برج آثاری از سفال در بررسی سطحی دیده شده. با بررسی های بیشتر شاید ساختارهای دیگری از جمله گورستان و یا مجتمع زیستی پیدا کرد.

نمونه سفالهای به دست آمده در بررسی های سطحی دلکینگه

 

* حفاران غیرمجاز نوید دهنده صحرایی خشک در سوادکوه

کشاورز تاکید کرد: بنای دل کینگه نیاز به حفاظت مستمر دارد. اولین خطر مورد بحث در مورد این برج زیبا رها شدن و عدم حفاظت است. اقلیم سخت و کوهستانی و همچنین بی کاربرد ماندن برج به مرور بقایای دیوارهای به جای مانده را به خاک تبدیل می کند. بحث دیگر حفاری های غیر مجاز است که باید گفت: این ابنیه جواهراتی هستند که باید آنها را دید. اگر به خانه های امروزی خودمان بنگریم، جمعیت زیادی از جامعه هیچ جواهری در خانه ندارند. باید بدانیم با این تفکر که در هر ابنیه تاریخی صد در صد گنج یا جواهر است، خیالی واهی که فقط وقت گذراندن و مهمتر از همه نابودی تاریخ کشور است. اینگونه سوراخ کردن بناهای تاریخی توسط حفاران غیر مجاز، تبدیل کردن سوادکوه را به صحرایی خشک نوید می دهد، که گویی هیچگاه اصالتی نداشته. نابودی این ابنیه نابودی هویت فرهنگی مردمان یک سرزمین است.

 

 

*تشابه سازه ای  دلکینگه با کنگلو

کشاورز دیوکلایی بر این معتقد است که؛ این بنا تشابهات سازه ای با ابنیه دیگر منطقه در ساختار و در مصالح دارد. اولین مسئله توجه به مصالح است و بعد ضخامت اندودها و نوع چیدمان سنگها. برای اولین بار که طرح پلان دل کینگه را ترسیم کردم، مرا یاد بنای کنگلو انداخت که تشابهاتی در ساختار و فرم معماری دارند. این بنا شبیه به سازه کنگلو است با این تفاوت که ارگ مرکزی ندارد. دو برج و یک راهرو، اما در کنگلو دو برج دو بازو و یک ارگ سه طبقه می بینیم. زمانی که از این بنا و ابنیه دیگر منطقه دیدن کردم، اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که شاید معمار تمام این ابنیه یک شخص بوده است. زیرا توجه به پی تا سقف در تمام بناها با تمام ابعادشان نشان از ایده و یا یک تیم مشترک دارد.

 

نمونه به جا مانده از ملات اندود در دل کینگه که یکی از مشترکات دیگر ابنیه منطقه در ضخامت اندود است.

 

محمد کشاورز دیوکلایی در پایان سخنان خود گفت: به امید روزی که با مطالعات علمی که دیر هم نخواهد بود، به بررسی این زیبایی های بزرگ سازه ای در شهرستان سوادکوه پرداخته شود که یکی از مهمترین دغدغه های این سالهای باستان شناسان همین بوده که آیا این ابنیه به یک دوره مربوط هستند و یا در دوران مختلف و بر اساس نیاز هر دوره برپا شده اند. این مطالعات نیازمند تیمی در بیشتر زمینه های محیط زیستی و طبیعی است که به همراه گروه باستان شناسی و معماری و مرمت منطقه را شناسایی کنند. شاید به خواست خدا به زودی این اتفاق عملی شود و بتوانیم تیمی باشیم در کنار هم و بودن هیچ منیتی. جناب شهمیر در جایی به بنده گفتید باید بناهای سوادکوه را از همه لحاظ با جنبه تاریخی و معماری به مردمان شهرستان و استان معرفی کنیم. شاید از دُل کینگه اطلاعات تاریخی غنی ای وجود نداشته باشد، اما وظیفه خود می دانستم که حداقل به تحلیل معماری این بنا بپردازم. نمی شود ایستاد و نابودی این ابنیه را از دور دید. همانقدر در کتاب استاد ستوده دو سطر از این بنا گفته شد و در کتاب جناب باوند نیز به بررسی این برج پرداخته شد، کار کوچک ام که ترسیم نقشه های این بنا بوده، راهی شده برای ثبت ملی در میراث فرهنگی کشور ایران. به امید روزی که این گزارشها کار را به جایی بکشاند که اشخاصی برای حفاظت ابنیه ای همچون دُل کینگه دل بسوزانند.

 

محمد کشاورز دیوکلایی به همراه باستان شناس ایتالیایی روبرتو دان، در حال اندازه گیری و مستند سازی بنای دُل کینگه برای طراحی های معماری، سال 1394

 

  پرسشگر، تحلیلگر و روزنامه نگار: عبدالله (علی) شهمیر شورمستی

 

  کارشناس: محمد کشاورز دیو کلایی

اردیبهشت 1399

 

ارسال نظر

نام :
ایمیل:(اختیاری)
متن نظر:
ارسال

• نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.


• نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.


آخرین اخبار
بیشتر